دانلود رمان فتنه گر از ریحانه نیاکام با لینک مستقیم

رمان فتنه گر نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، مذهبی، طنز، بزرگسال، معمایی

نویسنده رمان: ریحانه نیاکام

تعداد صفحات: 962

خلاصه رمان: زندگی نازگل در کنار مادر جوانش، طناز، و بی‌بی همیشه پر از خاطرات شیرین بوده. اما وقتی طناز تصمیم می‌گیرد سالن آرایشگاه خود را به مکان جدیدی منتقل کند، اتفاقی غیرمنتظره رخ می‌دهد. او با مردی برخورد می‌کند که حضورش گذشته‌های فراموش‌ شده را به یادش می‌آورد …

قسمتی از متن رمان فتنه گر

-گمشو بیا بریم سر کلاس این استاد جدید قراره بیاد، بریم ببینیم چه پیر خرفتی قراره رو سرمون آوار بشه…؟ استاد وارد کلاس شد. همه انگشت به دهان نگاهش کردند و دل دخترها برای این استاد جوان رفت… مرد محجوب نگاهی به دانشجویان کرد و با جدیت گفت: سلام دوستان بنده مهندس کیسان معتمد هستم، یه چند جلسه‌ای رو به جای استاد منصوری میام چون به خاطر مشکلی که براشون پیش اومده، نمی‌تونن بیان…  بعد نگایهی اجمالی به دانشجوها انداخت و با اشاره‌ای به ردیف اول گفت: از اینجا، شما خودت و معرف کن تا باهم آشنا بشیم… پسر بلند شد و شروع  کرد به همان ترتیب بقیه هم خود را معرف کردند. دخترها با دیدن استاد جوان و خوش تیپشان در نهایت عشوه‌های خرکی که می‌آمدند، به جای نام

خانوادگیشان، اسمشان را کشیده می‌گفتند… کیسان با آن قد بلند و هیکل درشتی که حتی از زیر کت و شلوار مشکی هم چشم خیره می‌کرد، خیلی محجوب و سر به زیر، بدون آنکه نگاهی به دانشجوهای دختر بیاندازد، تنها سری تکان می‌داد و حاضری می‌زد…  نوبت به نازگل که رسید، بلند شد و با نازی به صدایش رو به استاد گفت: ببخشید استاد اسمم رو بگم یا فامیلیم رو؟ البته از اون جایی که موقع معرفی دخترا سرتون زیر بود من برای اینکه تفاوتی حاصل بشه فامیلیم رو میگم؛ مهدوی هستم البته بخواین اسمم رو هم میگم…؟ کیسان سر بالا آورد و نیم نگاهی به نازگل کرد. حتم داشت تا لحظه‌ای که با این دختر بچه ترم دومی کلاس دارد، قرار است ماجراها داشته باشد…  اخمی روی پیشانیش نشاند:

لازم نیست شما تفاوتی برای شناختن ایجاد کنین، فامیلیتون کفایت می‌کنه‌… نازگل پشت چشمی نازک کرد: این دوره زمونه خوبی به کسی نیومده… بنده نازگل مهدوی هستم فرزند منصور… -نیاز به اسم پدر نبود… -گفتم کامل بگم محکم کاری بشه… کیسان محل نداد و دعوت به نشستنش کرد، نازگل با لب‌های آویزان نشست… این مرد بی شک از آن مذهبی‌های خشک مقدس هست که زیادی هم نچسب است برخلاف ظاهر خوش تیپش… فعلا دیدار اول است، آخر یک جا حرصش را خالی می‌کرد فقط منتظر فرصت بود. وقتی معرفی تمام شد، بلافاصله شروع به درس دادن کرد. نازگل شاید از اخلاق خشک استادش خوشش نیامد اما تدریسش فوق العاده بود، حتی از استاد منصوری هم بهتر درس می‌داد …

رمان فتنه گر

نویسنده : ریحانه نیاکام

ژانر : عاشقانه، مذهبی، طنز، بزرگسال، معمایی

ملیت : ایرانی

ویراستار : رمان استور

تعداد صفحه : 962