دانلود رمان عاشقم شو از ناشناس بیاحساس با لینک مستقیم
رمان عاشقم شو نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: بزرگسال، عاشقانه
نویسنده رمان: ناشناس بیاحساس
تعداد صفحات: 123
خلاصه رمان: آنا هیچوقت فکر نمیکرد زندگی آرامش روزی چنین دگرگون شود. مردی ناشناس، با نقابی بر چهره، او را از جهان امنش جدا کرد. در نخستین برخورد، آنا حس کرد میانشان چیزی بیشتر از نفرت یا ترس وجود دارد؛ چیزی شبیه عشق. اما این عشق، عشقی نبود که او انتظارش را داشت …
قسمتی از متن رمان عاشقم شو
حساب بانکیم رو چک کردم و… بزار ببینم… اینجا کلی پول تو حسابم دارم که میتونم تا یک ماه توی هتل زندگی کنم و… پس اندازی که… دوست نداشتم بهش دست بزنم. من آدم خسیس بودم و همیشه کمترین هزینههارو میکردم و تقريبا كل حقوقم رو همیشه پس انداز میکنم. یکم غذا خوردم و بعد به اتاقم رفتم. تصمیم خودم رو گرفتم من نمیزارم بیشتر از این ازم سو استفاده کنن. ساک دستی در آوردم و چند دست لباس توش گذاشتم با وسایل شخصیم. وقتی آماده شدم یه سوییشرت کلاه دار پوشیدم و بعد از جمع و جور کردم خونهام اومدم از خونه بیرون. اشغالا رو گذاشتم تو سطل و رفتم سمت خیابون اصلی تا یه تاکسی بتونم بگیرم که برام پیام اومد. صداش رو شنیدم و ضربان قلبم رفت بالا. لحظهای ایستادم. مطمئن خودشه.
داره از یه جایی نگاهم میکنه… گوشیمو برنداشتم که نگاه کنم چی نوشته. با ترس به اطرافم نگاه کردم. هیچ چیز مشکوکی نبود… هیچی… پس حتما اشتباه کردم… شایدم نکردم. دوباره برام پیام اومد. از جا پریدم از صدای موبایلم. اشک تو چشمام حلقه زد. من زندگی اروم و بدون هیچ اتفاق و حاشیه و حادثهای خودمو میخوام. من هیجان دوست ندارم. با وحشت دوییدم سمت خیابون و جلوی اولین تاکسی رو گرفتم و پریدم توش. -آقا برو… حواست باشه کسی تعقیبمون کرد گمش کنی. -دردسر نمیخوام بپر پایین. و نگه داشت. زدم زیر گریه: آقا تورو خدا. با عصبانیت گفت: پیاده میشی یا بیام یه جور دیگه پیادهات کنم؟ ترسیده سریع از ماشین پریدم پایین و اون رفت. اشکام روان شد. موبایلم رو برداشتم و دیدم دوتا پیام داده:
همین الان برگرد خونهات. منتظر تنبیه باش. با گریه و ترس به اطرافم نگاه کردم. هیچ چیز مشکوکی نبود. مردم مشغول کار خودشون بودن. هیچ کس توجهی به من نداشت. پیام اومد بازم همون شخص… با گریه پیام رو باز کردم. -برگرد خونهات. ساکمو محکم تو بغلم گرفتم و با ترس به سمت خونه برگشتم اما سرم مدام اینور و اونور میچرخید که کسی رو در حال دید زدن خودم آیا میبینم یا نه. وارد خونه که شدم درو قفل کردم. رفتم سمت اتاقم که با دیدن یه کاغذ و یک جعبه روی تختم شوکه شدم. خشکم زده بود اومده بودن تو خونهام… قفل در رو حتما با کلید باز کردن و دوباره قفلش کردن. شاید الانم داخل باشن. روی پاشنه پام در حالی سیخ بودم چرخیدم. دور تا دور اتاقمو تو همون حال اسکن کردم. ضربان قلبم چنان بالا بود …
دانلود رایگان رمان عاشقم شو اثر ناشناس بیاحساس
دانلود رمان عاشقم شو 6.51 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت