ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان که تو در دلم نهادی از مریم سلطانی با لینک مستقیم

رمان که تو در دلم نهادی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه

نویسنده رمان: مریم سلطانی

تعداد صفحات: 1164

خلاصه رمان: دیدنش کافی بود تا به یاد روزی بیفتم که برای هزارمین بار با مامان جدل داشتم. مادری که رفتنم را تاب نمی‌آورد و هر بار کسی را به میان می‌آورد تا مرا از انتخابم منصرف کند. انتخابی که من تنها راه چاره را در آن می‌دیدم: رفتن! و اکنون، این لحظه برایم تکراری آشناست …

قسمتی از متن رمان که تو در دلم نهادی

حدود یک ساعت تمام از زمانی که به اجبار و خواست او توی ماشین نشسته بودم و او به تاخت رانده بود، می‌گذشت و ذهن من در تمام طول این مدت بارها و بارها گذشته‌ی نه چندان جالبم را زیرو رو کرده بود، که آرام آرام سرعت ماشین را کم کرد و کمی بعد آن را مقابل یکی از رستوران‌های بین راهی ابتدای جاده چالوس نگاه داشت. -با من میآی پایین؟ طول کشید تا نگاهم را که با توقف ماشین بی‌اختیار جلو دویده بود و به ردیف آلاچیق‌های دوست داشتنی یکی از رستوران‌ها رسیده بود، بگیرم و او را نگاه کنم و در حالی که دلم با دیدن زیبایی‌ای که با ما فقط چند صد متر فاصله داشت، فرو ریخته بود، آرام و سرخورده “نه” ی کوتاهی زیر لب زمزمه کنم. او که بدون تعارف و حرف دیگری پیاده شد، چشمانم بی‌معطلی چرخید

و دوباره به آن سو شتافت. چقدر دلم می‌خواست الان آن موقع‌ها بود و من و او یک بار دیگر روی یکی از آن تخت‌ها نشسته بودیم و من در حالی که به خاطر سردی هوا مدام در جایم وول می‌خوردم، سر او به خاطر انتخاب بی ملاحظه‌اش غر می‌زدم و او یکی از همان لبخندهای ساده‌اش را به رویم می‌زد و کنارش را نشانم می‌داد. نفسم را همراه با آهی بیرون دادم و از پشت شیشه، نگاهی به آسمان پاک و ابری و زمین خیسش انداختم. چقدر همه چیز امروز عجیب بود و چقدر شبیه آن روزهایی که با اصرار من و همراه او کمی این اطراف می‌چرخیدم! نگاهم که دوباره گریزی به جلو زد، بیتاب‌تر از قبل در را باز کردم و پیاده شدم. حال با خاطرات آن روزها فقط چند قدم فاصله داشتم. و من چقدر دلم در این لحظه هوای آن روزها

را داشت. هوای قدم زدن روی زمینی که اینک بوی خاک خیسش دیوانه کننده بود. قدم کوتاهی برداشتم و در همان حین هم نگاهی به مسیری که او رفته بود، انداختم. نبود. آن اطراف نبود و من اصلا حوصله‌ی حرف زدن با مامان را که اسمش روی صفحه ظاهر شده بود، نداشتم. در حالی که می‌دانستم اکنون و در این حال و احوالی به تنها چیزی که نیاز داشتم، تنهایی بود و لذت بردن از این هوای معرکه و رویایی. البته اگر وجود او و فکر و خیالی را که از ساعتی قبل او با خودش آورده بود، فاکتور می‌گرفتم. قدم زنان و بی توجه به تماس دوباره‌ی مامان و اخم و تخمی که ممکن بود از طرف او سهم من شود، جلو رفتم و لبه‌ی تختی که زیر اولین آلاچیق بود نشستم و کمی بعد در حالی که سیگاری بین انگشتانم بود و نگاهم بین مردم …

رمان که تو در دلم نهادی
نویسنده : مریم سلطانی
ژانر : عاشقانه
ملیت : ایرانی
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 1164

دانلود رایگان رمان که تو در دلم نهادی اثر مریم سلطانی

دانلود رمان که تو در دلم نهادی 2.9 مگابایت فرمت PDF
برای دانلود این رمان باید عضو سایت رمان استور باشید

پس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد

عضویت در سایت ورود به سایت

نظرات بسته شده اند