ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان مجنونت شدم از سمیرا حسن زاده با لینک مستقیم

رمان مجنونت شدم نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، ازدواج اجباری، همخونه‌ای، انتقامی

نویسنده رمان: سمیرا حسن زاده

تعداد صفحات: 645

خلاصه رمان: من سیاوشم! آن که او را تیمور خواندند! تیموری که لقب وحشی گرفت! تیموری که عزیزانش به وی خنجر زدند! تیموری که اطرافیانش او را طرد کردند! مرا به موجودی پست و بی‌چیز مبدل ساختند! کاری کردند نوشیدن را مرهم دردهایم کنم! اما کینه یک نفر در دل من، از هر کس دیگر سهمگین‌تر است: میمنت! دختری که روزی عشق من بود! دختری که زخم غیابش را بر جا نهاد! دختری که مرا از خود راند! اما اکنون چرخ زمانه گردیده! حالا دوره حکمرانی من است! برادر میمنت، قاتل برادر من است! حالا قلمرو فرمانروایی من آغاز گشته! اکنون من داغ از دست دادن برادر را بر دل او خواهم نهاد! و هرگونه عشق باقیمانده به او را در وجودم خواهم کشت!

قسمتی از متن رمان مجنونت شدم

با احساس سوزش روی دستم چشمانم را باز می‌کنم و آخ پر از دردی به زبان می‌آورم و صدای آرزو را می‌شنوم و به سمتش برمی‌گردم. -بلند شدی قربونت برم. چشمان پف کرده‌اش نشان از حجم زیاد گریه‌اش می‌دهد… گلویم خشک شده است و به سختی می‌پرسم: اینجا چکار می‌کنیم… من چطوری اومدم اینجا… اشک‌هایم راه گونه‌هایم را در پیش می‌گیرند و دست گرم و کوچک آرزو روی دست یخ کرده‌ام می‌نشیند. بغض می‌کند و من می‌دانم که این بغض و این وضعیت پریشان بخاطر چی و چه کسی است… -از بس خودت رو به اینور و اونور زدی از حال رفتی… با آرش آوردیمت اینجا… دم دره نگرانته… حال عمو و زن عمو خوب نبود بخاطر اون نتونستن بیان… زن عمو که نگم برات از حالش، بیشتر از تو بد نباشه کمتر هم نیست…

عمو هم که رفته آگاهی… بابا میگه به هر احدالناسی رسیده التماس می‌کنه برای دیدن میعاد ولی فایده نداره… اشک‌هایم شدت می‌گیرد و ارزو هم هم‌پایم شروع به گریستن می‌کند و پرستار معترضانه لب می‌زند: خانوم عوض اینکه ایشون رو آروم کنی خودت بدتر از ایشون می‌زنی زیر گریه! اهمیتی به حرفش نمی‌دهیم… هر دو دست از گریه نمی‌کشیم… می‌دانیم چه در انتظارمان است و این مسئله بد تر از هرچیز آزارمان می‌دهد… پرستار از اتاق خارج می‌شود و دست ارزو را سفت می‌فشارم و ملتمسانه می‌پرسم: تورو خدا بگو اون بیرون چه خبر بود… اصلا میعاد برای چی رفت؟! اصلا چی شد که دعوا کردن؟!… اصلا اون چوب لعنتی رو کی داد دست میعاد… به ضجه ادامه می‌دهم: میعاد من که اهل این کارا نبود…

اون اصلا بلد نبود با صدای بلند حرف بزنه چه برسه به داد و زدن یکی با چوب… من که می‌دونم همش تقصیر اون سیامک آشغال هستش… من که می‌دونم اون میعادم رو به اون حال انداخته بود. اینبار آستین مانتوی قهوه‌ای رنگ ارزو را در دست می‌گیرم و با عجز ادامه می‌دهم: تو رو خدا بهم بگو اون بیرون چه خبر بود. آرزو اشک‌هایش را پاک می‌کند ولی همچنان می‌گرید و در همان حال می‌گويد: بخدا نمی‌دونم… من وقتی رسیدم فقط دیدم سیامک یقه‌ی میعاد رو گرفته و داره هی میگه تو “بی‌عرضه‌ای بی‌عرضه”… ترسیدم و نرفتم جلو… اومدم به تو خبر بدم که بقیه‌اش رو دیگه خودت می‌دونی… بخدا اگه می‌دونستم اینطور میشه قلم پام می‌شکست و قبل از هرچیز اون دوتا رو از هم جدا می‌کردم… میمنت چی می‌شه …

رمان مجنونت شدم (من میمنت تیمورم)
نویسنده : سمیرا حسن زاده (گیوی)
ژانر : عاشقانه، ازدواج اجباری، همخونه‌ای، انتقامی
ملیت : ایرانی
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 645

دانلود رایگان رمان مجنونت شدم (من میمنت تیمورم) اثر سمیرا حسن زاده (گیوی)

دانلود رمان مجنونت شدم 6.62 مگابایت فرمت PDF
برای دانلود این رمان باید عضو سایت رمان استور باشید

پس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد

عضویت در سایت ورود به سایت

نظرات بسته شده اند