دانلود رمان سَقَرِ مُحَقَر از خانم وکیل با لینک مستقیم
رمان سَقَرِ مُحَقَر نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: بزرگسال، فانتزی، عاشقانه
نویسنده رمان: خانم وکیل
تعداد صفحات: 2391
خلاصه رمان: اگه بخوان بگن عجیبترین چیزِ زندگیات چیه، جوابم یه کلمهست: خودم. با یک رمان واقعی راه خوناشامها رو پیداکردم، به قلبِ قلمروشون نزدیک شدم و در روزی که قرار بود خودم هم خوناشام بشم، کشته شدم و به دنیای جادوییِ «سقر» پرتاب شدم. حالا اینجام — روبهروی پادشاهی جهنمی و مغرور با لبخندی مکارانه که طالب بازگردوندن اسارتشه. بمونم یا برگردم؟ برگردم و نمانم؟ یا شاید ما عاشق شیم؛ من قاتل، او مقتول …
قسمتی از متن رمان سَقَرِ مُحَقَر
اولین کاری که کردم؛ باز کردن کتاب رمان بود. من زمانیکه متوجه شدم مکانهایی که تو مشهد گفته دقیق هستن، دیگه ادامه رمان رو نگرفتم و هیاهوی وجودم بلند شد! اگه برادرم مریض افتاده، فقط بخاطر منه که دنبال مهره مار میگشتم! از توی یک کتاب باستانی دست نوشته قوم یهود خوندم که نوشته بود اگه ده مهره مار داشته باشی؛ با طلسمی که یک یهودی روش بخونه میتونی به تمام مارهای دنیا تسلط پیدا کنی! داریوش ببخشید؛ تو بخاطر من و طمع جفتمون به این روز افتادی! رمان رو ورق زدم و دنبال اسم یاسمن گشتم. من حوصله خوندن این کتاب سنگین رو ندارم؛ ولی یاسمن با اون نوری که نشونم داد باید یک شخصیت منحصر به فرد داشته باشه! و در نهایت، دیدم! چیزی که میخوندم رو باور نداشتم؛
اون میتونه از گیاهان روح بگیره؟ لبم رو گاز گرفتم؛ اگه بتونم کاری کنم که اون روح رو به من بده شاید بتونم یک کارهایی بکنم! مثلا برادرم رو بکشم و با دادن روح بهش؛ دوباره زنده بشه ولی با یک جسم سالم. چون اون نیروی خاصی به نظر میاد، نمیتونه جسمش رو خوب کنه؟ بر اساس رمانی که مقابلمه: انار که الههست، هاکانم که پادشاهه؛ دخترش صحرا چیز خاصی نداشت… ول اطلاعات ديگهای نبود؛ چیزی که دستم رو بگیره نبود! اینم قابل به ذکره که یاسمن دختر اصلی انار و هاکان نیست! رمان ناقصه؟ یا …داستان رو کلا یک چیز دیگه روایت کردن؟ صبح که بیدار شدم برنامههای جدید داشتم؛ شاید یاسمن رو تحت تاثیر بگذارم و ازش روح بگیرم. یا مثلا بدزدمش؟! ولی اصلی ترین هدفم یک چیزه؛
حواس انار روی من نباشه! وارد عمارت که شدم یاسمن به پیشوازم اومد و بهم دسته گل هدیه داد: امروز از دیروز خوشگلتری! چه مهربون و نچسب! ازش گرفتم و بازیم رو شروع کردم: حیف این گلهای زیبا. کاش یک راهی داشتیم که میشد گلهایی که بهمون میدن رو بکاریم و اونها زنده بمونن! چشماش برقی زد، دسته گل رو نگاه کرد و لبش رو جوید؛ دخترهی چموش! طبق برنامهای که آموزشگاه بهم داده بود؛ من یاسمن رو آموزش میدادم و میدونستم نباید کاری برخلاف خواسته انار و هاکان بکنم که القای ذهنی بشم یا با مربی دیگه تعویض بشم! پس گوشیم رو به حالت ضبط توی جیبم گذاشتم و آخر روز چک میکنم که ببینم ماجرایی از ذهنم پاک شده یا نه …
دانلود رایگان رمان سَقَرِ مُحَقَر اثر خانم وکیل (مینا.ت)
دانلود رمان سَقَرِ مُحَقَر 47.3 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت