ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان مجمع الناز از راضیه درویش زاده با لینک مستقیم

رمان مجمع الناز نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، ازدواج اجباری

نویسنده رمان: راضیه درویش زاده

تعداد صفحات: 1820

خلاصه رمان: پس از مرگ ناگهانی همسرش، ارغوان در کنار مادر و تنها پسرش زندگی ساده‌ای را پیش می‌برد. اما سایه‌ی سنگین یک سنت خانوادگی، او را مجبور به تصمیمی می‌کند که آینده‌اش را به ازدواج با برادر شوهرش گره می‌زند …

قسمتی از متن رمان مجمع الناز

پشت پنجره ایستادم و بیرون عمارت چشم دوختم. که صداي باز شدن در سالن و پشت بندش صداي عصبی رامین. -می‌کشمت بی‌شرف. با تعجب برگشتم، با دیدن صحنه‌ي رو به روم اخم غلیظی روي پیشونیم نشست. رامین یقه‌ي بهادر رو گرفته بود و به دیوار چسبونده بودش. -به من نارو می‌زنی، چنان بلایی سرت بیارم که نفهمی از کجا خوردي سگ دهاتی. با عصبانیت سمتش رفتم و از پشت کتش رو کشیدم و عقب آوردمش -ولش کن ببینم، بهادر برو بیرون. بهادر که حسابی ترسیده بود و رنگ به رو نداشت با دو از سالن بیرون زد. رامین داد زد: -برات دارم فکر نکن در رفتی. با خشم به سمته خودم برگردوندمش. -ول کن اون رو، طرف حسابت تو منم چکار به اون بیچاره داری. با عصبانیت دستم رو پس زد. -من تو رو آدم حساب نمی‌کنم

که بعنوان طرف حساب قبولت کنم. نیش خندی زدم: آها برای همین که 4 ساله داری جون می‌کنی تا تو به جای من بشی خان. نگاهش لحظه‌ی روی صورتم مات موند صورتش از عصبانیت سرخ و خیس عرق شده بود. منتظر موندم جوابی بده اما برو بابایی گفت و از کنارم رد شد. بدون این که برگردم با تحکم همیشگی گفتم: خوب گوش کنن ببین چی می‌گم دست از این مسخره بازیات بردار سعی کن جایگاهت رو توی این عمارت پیدا کنی. به سمتش چرخیدم دست روی شونش گذاشتم و به سمته خودم برگردوندمش نگاه مملو از نفرت و کینه‌اش رو به چشم‌هام دوخت اما کم نیوردم. تو فقط و فقط شوهر مادر منی و اگه گذاشتم این جا بمونی به خاطر این که بالاخره یه روز به مادر ساده لوحم اثبات کنم که شوهری که 8 سال از خودش کوچیکتر

دنباله چیه اونه. نیش خندی زد: خودت چی؟ خودت دنباله چی هستی؟ تای ابروم رو بالا دادم: من! من دنباله هیچی. دست‌هام رو از هم باز کردم و با لحن پر افتخاری که می‌دونستم بعد کفریش می‌کنه گفتم: این جا تمامش ماله تویی که از اولش هیچی نداشتی آخرشم هیچی گیرت نمیاد. نگاه تندی به نگاه ریلکس من انداخت چرخید و رفت اتاق مشترک خودش و مهتاج. نیش خندی زدم از وقتی یادمه رامین توی زندگیمون بود، وقتی که بابا بود بعنوان وکیل بابام وقتی هم مرد سر سالش شد شوهر مادرم.. می‌شناختمش چه جور آدمیه، همه کس و همه چیز رو فقط پول می‌دید برای به دست آوردنش هم دست به هر کاری می‌زد، الان هم که داره جون می‌کنه تا به جای من بشه خان روستا، سمتی که خودم هیچ علاقه‌ای بهش ندارم …

رمان مجمع الناز
نویسنده : راضیه درویش زاده
ژانر : عاشقانه، ازدواج اجباری
ملیت : ایرانی
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 1820

دانلود رایگان رمان مجمع الناز اثر راضیه درویش زاده

دانلود رمان مجمع الناز 4.17 مگابایت فرمت PDF
برای دانلود این رمان باید عضو سایت رمان استور باشید

پس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد

عضویت در سایت ورود به سایت

نظرات بسته شده اند