دانلود رمان ویرانی از رویا رستمی با لینک مستقیم
رمان ویرانی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: رویا رستمی
تعداد صفحات: 525
خلاصه رمان: آنیل به جرمی که مرتکب نشده بود – اتهام هرزگی از سوی نامادریاش، بارمان – مجبور شد در یک شب سرد پاییزی از خانه نوروز خان فرار کند. حالا، نه سال بعد، او کاملاً تغییر کرده است. او اکنون یک زن زیبا و یک کارخانهدار بسیار موفق است که به شهر بازگشته تا انتقام خود را از بارمان و بقیه اعضای خانواده بگیرد. اما در این میان، یک اتفاق غیرمنتظره، همه چیز را زیر و رو میکند …
قسمتی از متن رمان ویرانی
دستش لرز داشت. وقتی را انتخاب کرده بود که مطمئن بود خانه تقریبا خالی است. حس لعنتیاش گند میزد به عقلش! باز آنیلای ۱۷ ساله برگشته بود. زنگ خانهی پدرش دکمهی سوم بود. نوروز خان برای اینکه کسی دم به دقیقه مزاحمشان نشود برای خانهی سرایداری هم آیفن گذاشته بود. صدای تیز دختری درون آیفن پخش شد: بله؟! میخواست محکم باشد اما صدایش لرز داشت. -سلام، طناز خانم خونه هستن؟ -بله، شما؟ -میتونم بیام داخل؟ منو میشناسن. -بگم کی هستین؟ -یه آشنای قدیمی! عمه لیلی که فوت کرد، وصیت کرد هیچ کس نباشد. تنها خاکش کند و در عوض تمام پنج شنبهها سر قبرش گل بگذارند. میخواست به پدرش خبر بدهد که برای مرگ تنها خواهرش بیاید. اما کینهی بین مهرداد و لیلی آنقدر بزرگ بود که لیلی
حتی دم مرگش هم گفته بود حق ندارد مهرداد را خبر کند. خبر هم نکرد. فامیل دور هم کسی نیامد. عمه جانش در تنهایی آزار دهندهای مهمان خاک شد. در با صدای تیکی باز شد. قدم اول را که برداشت، نفس سردش را بیرون داد و گفت: آنیلا بزرگ شدی، هوای خودتو داشته باش. داخل شد. نگاهش حتی روی ساختمان سفید تاب کوچکی هم نخورد. ساختمان سریداری هنوز همان شکل بود. انگار میلههای پنجرهاش به تازگی رنگ شده بود. درخت خرمالویی که با پدرش کنار ساختمان کاشته بود آنقدر قد کشیده بود که حالا درختی پر از ثمر باشد. سرخی خرمالوها وسوسهاش می کرد. دختری قدبلند شاید چندسانتی از خودش بلندتر، درون چهارچوب ساختمان ایستاده و با دقت نگاهش میکرد. از پشت عینکش چشم ریز کرد. لب گزید.
چقدر بزرگ شده بود. خانم و نجیب! آراگل دوست داشتنی… تنها خواهر زیبایش! آراگل متعجب نگاهش کرد. -سلام! آراگل بیشتر نگاهش کرد. عینکش را از روی چشم برداشت و لب زد: آرا! تن صدایش چقدر آشنا بود. -آراگل پس کجا موندی؟ قلبش ضربان گرفت. دلش خودسر بود. حکمرانی میکرد بیاجازه! -بفرمایین داخل! آراگل زیبا او را نشناخته بود. این همه غریبه شده بود؟! زیب بوتهایش را پایین کشید و داخل شد. یادش مانده بود مادرش به وارد شدن با کفش به خانه حساس است. طناز که جوابی از آراگل نشنیده بود تند از اتاق بیرون آمد. با دیدن آنیل لب گزید. -مامان! طناز پر از بغض رو برگرداند. آنیل بیطاقت به سمتش رفت. از پشت بغلش کرد و گفت: مامان. آراگل با چشمانی وق زده نگاهشان کرد …
دانلود رایگان رمان ویرانی اثر رویا رستمی (روها)
دانلود رمان ویرانی 2.4 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت