ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان نوازشم کن از مریم پیروند با لینک مستقیم

رمان نوازشم کن نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی

نویسنده رمان: مریم پیروند

تعداد صفحات: 1250

خلاصه رمان: فیاض مردی سرسخت و زخمی از گذشته است. نوجوانی‌اش زیر سایه‌ی وسوسه‌های یک زن زیبا و فریبنده آلوده شد و همین تجربه‌ی تلخ، ذهنش را برای همیشه خط‌دار کرد. او حالا از هر زنی متنفر است، اما با رو به‌ رو شدن با دختر همان زن، تصمیم دارد زخمش را جبران کند و تقاص گذشته را بگیرد …

قسمتی از متن رمان نوازشم کن

از روی تختم بلند شدم و رفتم به طرف آشپزخونه. سکوت خونه بدون مامان آزارم می‌داد. نیاز داشتم با کسی حرف بزنم تا از بار غصه‌م کم بشه. به جز آقاجونم (بابابزرگ) همدم دیگه‌ای نداشتم. گاهی بهش زنگ می‌زدم و یا می‌رفتم گرگان به دیدنش و هیچوقت نفهمیدم علت قهر طولانی مدتش با مامانم چیه. ناسلامتی مامان تنها عروسش بوده که بعد از فوت بابام با سختی‌های من کنار اومده و قید ازدواج مجددش رو زده. با یه بیسکوییت برگشتم و روی صندلی کنار میز تلفن نشستم و شماره‌ی خونه بابابزرگ رو گرفتم. بابابزرگم با دو عمه‌ی مجردم که دوقلو بودن زندگی می‌کرد. عمه گلناز پزشک بخش رادیولوژی بود و عمه گلپری توی سازمان معلولین کار می‌کرد. عمه گلناز گوشی رو برداشت. -جانِ عمه عزیزم؟ خوبی؟

-سلام عمه، چطورین؟ -قربونت برم عزیزم تو چطوری؟ حالت خوبه؟ -خوبم. عمه گل پری و آقاجون چطورن؟ همه خوبین؟ لبخندش رو حس کردم. -خوبیم عزیزم. فقط همه ازت شاکی‌ایم. خبر داری با این هفته چهارماهه که نیومدی دیدنمون. اگه فرصت گیرت اومد حتما بیا، دلمون برات تنگ شده نخودی. از بچگی بهم می‌گفتن نخودی. تفاوت سنیم با عمه‌هام تقریبا ده سال بود. هر دو سی ساله بودن و به ازدواج و شریک داشتن توی زندگیشون فکر نمی‌کردن. دوازده سال پیش که مامان بزرگ مهربونم فوت کرد، هر دو عمه‌هام همدم بابابزرگ شدن. رابطه‌ی عمه‌هام با مادرمم مثل رابطه‌ی آقاجون بود. علت دشمنیشون رو هرگز نفهمیدم و اینکه حتی مامانم چرا از آقاجون و عمه‌هام متنفره یا از اونا بد میگه و چرا هر بار که می‌خواستم

برم دیدنشون، ازش خواهش می‌کردم که همراهم بیاد تنها یه جمله می‌گفت: “ازشون خوشم نمیاد، تورو هم به زور دارم می‌فرستم بری پیششون. اگه بخاطر اون پیرمرد و آه و ناله‌ش نبود نمی‌ذاشتم بری” تنها یک بلیط برای رفتنم تهیه می‌کرد و من باز هم به تنهایی سفر طولانی گرگان رو طی می‌کردم. آهی از اعماق کشیدم. به خاطر غرور مامانم نمی‌خواستم از موضوع زندانی شدنش چیزی بگم. -فعلا که درس دارم عمه. درسام سبک‌تر شه خودم میام .الان زنگ زدم حالتونو بپرسم و صدای آقاجونو بشنوم رگام تُن صداش رو طلب دارن. داشتم نفس کم می‌آوردم. بلند خندید و گفت: نخودیِ خودشیرین. همین کارا رو کردی که قند تو دل آقاجونت آب کردی. هر طرف میره میگه مایام کجاست. دردش تو جونم دلم براش یه ذره شده …

رمان نوازشم کن
نویسنده : مریم پیروند
ژانر : عاشقانه، اجتماعی
ملیت : ایرانی
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 1250

دانلود رایگان رمان نوازشم کن اثر مریم پیروند

دانلود رمان نوازشم کن 4.72 مگابایت فرمت PDF
برای دانلود این رمان باید عضو سایت رمان استور باشید

پس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد

عضویت در سایت ورود به سایت

نظرات بسته شده اند