دانلود رمان سیاه سرکش (جلد دوم) از یاسمن فرحزاد با لینک مستقیم
رمان سیاه سرکش (جلد دوم) نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: تخیلی، عاشقانه، ماجراجویی، معمایی
نویسنده رمان: یاسمن فرحزاد
تعداد صفحات: 3223
خلاصه رمان: همه چیز برای روسلا گره خورده؛ درست در لحظهای که شکارچیان به قصد ربودن آرشام و همسرش یورش بردند، یاشار از راه رسید و مانع شد. همان یاشاری که قاتل پدر و مادر روسلاست و حالا دینی بزرگ بر گردن او دارد. او مدعی است توانایی پیشگویی و آشکار کردن اسرار را ندارد. در همان دم که روسلا در آغوش آرشام آخرین نفسهایش را میکشید، زندگی دوباره یافت. اینک ارتش طوفان مقابل عمارت ایستاده و کارلوس، ژنرال بیرحم، تصمیم دارد جفت انتخابی طوفان را به بند بکشد تا آیین احیا آغاز گردد …
قسمتی از متن رمان سیاه سرکش
سرمای غریبی بر تیره کمر کارلوس و افرادش جا خوش کرد. صدایی محکم و رسا گویی که اژدهایی صحیه محاربه میکشید. قلب تو سینه کارلوس مثل تیری که از چله رها شده لرزید. نبرد رسما متوقف شد. گرگان با پوزه و بدنی خونی گردن کشیدن. بالای پلههای مرمرین عمارت، مادیان سفیدی رو دوپای عقب خود ایستاده بود اندام کشیده و زیباش رو به نمایش گذاشت. تو نیمه تاریکی محیط شبیه شهاب سنگی از نور میدرخشید. بالهای سفیدش دوبال حورالعین بودن، شاخ استخونی وسط پیشونیش که بخشی از یالهای لخت بلندش دور گونه برجسته و چشمهاش رو احاطه کردن به ماه فخر فروشی میکردن. آرشام اولین نفر به بال شفا یافته پگاسوس روبروش نگاه کرد و بعد اجازه داد طرح لبخند روی لبهای خشک و کبودش رو
مزین کنه و امید پیروزی درونش قد بکشه. کارلوس مبهوت اون همه زیبایی شمشیر رو پایین آورد، مسعود و میلاد فوری رامین رو عقب کشیدن. با پایین اومدن اون پگاسوس تکشاخ و قدم گذاشتنش روی خاک چشمهای درشت و شهلاش با خشونتی از جنس آتش جهنم تلاقی شد و چنان به غضب قدم برداشت که چند تن از افراد کارلوس عقب کشیدن. عجیب بود که پشت سرش جگوار سیاه طوفان بیرون اومد ولی بالای پلهها ایستاد و خرناس کشید. خرناسی که برای همه حتی مایکل نامفهوم بود. یاشار سرخوش خندید و گوشهای نشست، یسنا و یاسمن پر از شعف شدن و رامین با بغض برای روسلا سری تکون داد که خودش ارتش تک نفره بود. با خشونتی که توان پنهان کردنش رو نداشت، پیش اومد. مایکل از دیدن جثه سالم
و سلامت روسلا رشته باریک جادوش پاره شد و همزمان دیوار پشت سر کارلوس با جادو و نیروی یسنا، كاملا بسته شد. آرشام با سختی رو پاهاش ایستاد و فریاد زد. -بیاید عقب… مهیار اطاعت کرد، باقی گرگها دور آلفاشون و رامین رو گرفتن و کارلوس همچنان به اون زیبایی کم نظیر خیره موند که چطور پیش چشمهای حیرون ارتشش تو یک ثانیه که عقلش زایل شده، شیفت داد. زمانی به خودش اومد که برق جهندهای از کنار گردنش رد شد و روی گلوش نشست، به صورت غریزی قبضه شمشیرش رو محکم فشرد و بالا گرفت. شمشیری باریک و برنده روبروی شمشیر ضخیم و دفزک کارلوس به پرواز در اومد. دو تیغه شمشیر روی هم فرود اومدن و درست تو سانتی متری فاصله، کارلوس چشمهای پر فروغ و یاغی دخترک رو دید …
دانلود رایگان رمان سیاه سرکش اثر یاسمن فرحزاد
دانلود رمان سیاه سرکش (جلد دوم) 182.83 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت