ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان سیاه سرکش (جلد اول) از یاسمن فرحزاد با لینک مستقیم

رمان سیاه سرکش (جلد اول) نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: تخیلی، عاشقانه، ماجراجویی، معمایی

نویسنده رمان: یاسمن فرحزاد

تعداد صفحات: 1225

خلاصه رمان: روسلا، دختری یگانه و نیرومند، در قبیله‌ای مردسالار چشم به جهان گشود. او اسراری پنهان در دل داشت؛ اسراری که سرنوشتش را رقم می‌زد. پس از پیوند پنهانی با شبا، خون‌آشام دورگه، سایه‌ای شوم بر زندگی‌اش افتاد. جادوگری نقاب‌دار با وردی تاریک او را از پا انداخت و ادعا کرد که جفت حقیقی روسلاست؛ سوگندی که وعده داد روزی، با قدرت گرفتنش، بازخواهد گشت تا حق خود را بستاند. آنچه ابتدا کابوسی می‌نمود، به‌زودی واقعیت شد؛ مرد مرموز به‌دنبالش آمد، اسیرش کرد و بر تخت سنگ قربانگاه نگاهش داشت …

قسمتی از متن رمان سیاه سرکش

پلک هاش می‌سوخت، انگار جامه‌ای از آتش به تنش کردن. سرش درد می‌کرد و تمام اندام‌هاش می‌سوختن. انقدر تک به تک سلول‌هاش و مویرگ‌هاش درد می‌کردن که گویی داشت از هم متلاشی می‌شد. بوی دود توی بینیش بود و بوی خاک و الکل به سختی پلک‌هاش رو تکون داد. عنبیه چشم‌هاش می‌لرزید و تو دید یاری نمی‌کرد. -با نماینده‌ها صحبت کردم، همشون قبول کردن که رو حرف شما نه نیارن. هیچ کس مخالف تصمیم شما نیست. -خوبه! با نیک تماس بگیر و بگو در اسرع وقت باهاش ملاقات می‌کنم. بیشتر از چیزی که فکرشو بکنیم زمانمون کمه. نباید دیر بشه! -چشم قربان… -آی! صداها قطع شد، به سختی گردن پانسمان شدش رو چرخوند. چشمش تار می‌دید. اصلاً انگار اون راستیه نمی‌دید.

دست باندپیچی شدش رو بالا آورد، تو باند سفیدی که محلول ضدعفونی مثل یک لکه چرکه پوشیده است. کاسه سرش داغ بود، پوست پاش به شدت می‌سوخت. مغزش به خاطر داشت، به یاد داشت. زندگیش ویران شده بود، نفسش قطع شده بود، وجودش در دوزخ خدا کباب شده بود، بهمن مامور عذابش شده بود. -حالت خوبه مرد جوان؟ می‌دونی کجایی و چی شده؟ با همون چشمی که کم و بیش می‌دید به چهره پیرمرد روبروش نگاه کرد. به یاد نداشت،  حداقل الان که تمام تصاویر ذهنش تو لحظات آخر اون دوزخ خلاصه می‌شد، این مرد با این حجم از ریش و سبیل سفید رو به خاطر نداشت. سقف دهنش هم حتی می‌سوخت، به سختی زبونش رو دور دهنش کشید، از تیزی دندون‌های آسیابش اخم کردم.

دندونه شکسته گوشه زبونش رو خراشید و طعم خون قاطی بزاق دهنش شد. -مسافر جهنمم، شمام مامورای عذابید! پیرمرد خندید. -نه اینجا جهنمه و نه ما نکیر و منکیرم. به موقع پیدات کردیم پسرم داشتی تو آتیش می‌سوختی. شانس آوردی آدمام زود رسیدن و نجاتت دادن. به اتاقک دوازده متری که شبیه انباریه نگاه گیجی انداخت. اشک از چشم‌هاش بی‌وقفه و بی‌امان می‌ریخت، با خودش مدام تکرار می‌کرد من چرا زنده بودم وقتی زنم و جنین سه ماهم رو از دست دادم؟ من چه حق زندگی داشتم؟! شاکی به دو مرد تنومند و میانسال پشت پیرمرد خیره شد و طلبکار گفت: چرا زنده‌ام؟ چرا؟ واسه چی؟ پیرمرد متعجب و در سکوت تماشاش کرد، بی توجه به دم و دستگاهی به بدنش متصل بود روی تخت نیم خیز شد و …

رمان سیاه سرکش
نویسنده : یاسمن فرحزاد
ژانر : تخیلی، عاشقانه، ماجراجویی، معمایی
ملیت : ایرانی
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 1225

دانلود رایگان رمان سیاه سرکش اثر یاسمن فرحزاد

دانلود رمان سیاه سرکش (جلد اول) 4.52 مگابایت فرمت PDF
برای دانلود این رمان باید عضو سایت رمان استور باشید

پس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد

عضویت در سایت ورود به سایت

نظرات بسته شده اند