ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان زنده باد پادشاه از KHAL HARA با لینک مستقیم

رمان زنده باد پادشاه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، بزرگسال، انتقامی، دارک، اجباری، تینیجر، بد بوی

نویسنده رمان: KHAL HARA

تعداد صفحات: 562

خلاصه رمان: بورسیه تحصیل سال آخر دبیرستان در سوییس را گرفتم، بدون آن که بدانم قرار است طعمه تاریکی ذهن یک روان‌پریش واقعی شوم. نامش روگ رویال است. همان تیپ پسرهایی که مادرها همیشه می‌گویند از آن‌ها دوری کن. بیش از حد جذاب، بسیار پولدار و خانواده‌اش از موسسان مدرسه‌ای هستند که من تازه وارد آن شده‌ام. آیا وجودش باعث اضطرابم می‌شود؟ بله، اما نه به خاطر علاقه. به این دلیل که او از من متنفر است. از همان روز اول که میلک‌ شیکم را رویش ریختم، زندگی‌ام را به جهنم تبدیل کرده. اما اینجا و این مدرسه، تنها شانس من برای آینده‌ای بهتر است، هم برای خودم و هم برای مادرم. تسلیم نمی‌شوم. نمی‌گذارم او مرا از پا درآورد …

قسمتی از متن رمان زنده باد پادشاه

پاکت رو توی دستم چرخوندم، چسبشو پاره کردم و به دسته کاغذ نازک از توش در آوردم. روی همه‌شون یه برگه‌ی ضخیم و شیک بود با یه مهر قرمز قشنگ بالا سرش. یه چیزی ته ذهنم قلقلکم می‌داد وقتی با انگشت‌هام از روش رد می‌شدم. انگار قبلاً جایی دیده بودمش. شروع کردم به خوندن: «بلامی عزیز، تبریک! با شور و هیجان می‌نویسم تا بهت اطلاع بدم که وارد لیست ده نفره‌ی نهایی برای دریافت بورسیه‌ی تحصیلی آکادمی سلطنتی کراون شدی.» قبل اینکه بتونم ادامه‌ی نامه رو بخونم تایر جیغی از خوشحالی کشید و پرید ذوق کرد. -وای خدای من بی تبریک میگم شروع کرد بالا پایین پریدن و با ذوق دست زدن. من همون جوری خشکم زده بود نامه توی دستم بود. پرسیدم: «تو… فقط برای من درخواست فرستادی؟»

صدای خفم از هیجان و شوک می‌لرزید. گفت: «نه برای جفتمون اقدام کردم خودمم توی لیست نهایی بورسیه‌ی ورزشی‌ام خواهش می‌کنم عصبانی نشو فقط گفتم چه ضرری داره؟ شاید دیگه هیچ وقت همچین شانسی نصیبمون نشه.» با نگاه منتظر زل زده بود بهم. گفتم: «نه، فقط… فکر کنم گیجم.» با خنده گفت: «گیج بهتر از عصبانیه، همینم برام بسه.» نگاهم کرد، چشماش مستقیم توی چشم‌هام. -«حالت خوبه؟» «آره، نگران نباش» واقعا نمی‌دونستم این احساسی که مدت‌ها بود تجربه نکرده بودم رو چطوری باید هضم کنم. امید. ـ«حال که تا اینجا پیش رفتیم، باید تا تهش بریم. پایه‌ام درخواست بدم.» با این حرفم دوباره تایر شروع کرد به جیغ کشیدن و رقصیدن. «-حال که توی این بازی کشوندی منو، باید درست بازی کنیم.

باید یه نقشه بکشیم واسه مرحله‌ی بعدی درخواست.» و دقیقا همین کارو کردیم. زود فهمیدیم نقطه‌ی قوتمون ــ چیزی که ما رو بین بقیه‌ی داوطلبا خاص می‌کرد ــ دوستیمونه. اینکه هر کدوممون قوی هستیم، ولی وقتی کنار همیم، قوی‌تریم. پس فرم‌هامونو ترکیب کردیم، توش نوشتیم که تایر چه قهرمانیه توی زمین فوتبال و… رهبری من توی تیم مناظره، مسابقه‌های ده کیلومتری که تایر راه انداخت تا برای مهاجرایی که دنبال شهروندی بودن پول جمع کنه، بعدازظهرهایی که من توی آشپزخونه‌های خیریه داوطلب می‌شدم. آخرش، یه ویدئوی مونتاژ شده از دوستیمون ساختیم؛ با کلیپ‌هایی که توش توضیح می‌دادیم چرا وقتی کنار هم باشیم، راحت‌تر می‌تونیم با مدرسه، کشور و فرهنگ جدید کنار بیایم …

رمان زنده باد پادشاه
نویسنده : KHAL HARA
ژانر :  عاشقانه، بزرگسال، انتقامی، دارک، اجباری، تینیجر، بد بوی
ملیت : خارجی‌
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 562

دانلود رایگان رمان زنده باد پادشاه اثر KHAL HARA

دانلود رمان زنده باد پادشاه 5.6 مگابایت فرمت PDF
برای دانلود این رمان باید عضو سایت رمان استور باشید

پس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد

عضویت در سایت ورود به سایت

نظرات بسته شده اند