ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان جفت فراری آلفا از جنیفر ایو با لینک مستقیم

رمان جفت فراری آلفا نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: فانتزی، عاشقانه، گرگینه‌ای، بزرگسال

نویسنده رمان: جنیفر ایو

تعداد صفحات: 632

خلاصه رمان: خیانت را دیدم و دل برکندم، اکنون همان تقدیر محتوم بازمی‌گردد؟ هرگز. شش سال پیش، تکلیف خویش را بر من برگزید. سپس مرا فروخت به جماعتی پست، هشت ماه در حبس بودم، و فرزند او را نیز در بطن داشتم. گریختم و سوگند خوردم که هرگز به گذشته بازنگردم. اما گویا سرنوشت بر مسیری دیگر می‌رود… اکنون مرا با افسونی در قلمرو خویش زندانی کرده است. می‌گوید:تو از آنِ منی. از آنِ تو؟ چه بسا مضحک. او نامزد دارد و من فرزندی که باید پاسدارش باشم. اما پشیمانی‌اش ژرفا دارد و چشمانش از شعله‌هایی افروخته که بدان‌ها اعتماد ندارم. این بار نخواهم گذشت. این بار خواهم جنگید، هم برای خویش… هم برای فرزندم …

قسمتی از متن رمان جفت فراری آلفا

كيف لئو رو برداشتم و توشو با چندتا پتو خوراکی و هر چیز دیگه‌ای که ممکنه موقع فرار بهش احتیاج داشته باشیم پر کردم. «مامانی، چی شده؟» صدای آروم لئو تو اتاق پیچید و منو از اون حال و هوای دیوونه وار درآورد. برگشتم دیدم زل زده به من نگرانی و گیجی تو صورتش موج می‌زد. «بیا اینجا لئو. بيا.» وقتی نزدیکم شد خم شدم جلوش و بغلش کردم. بعد که ازش جدا شدم دستمو گذاشتم رو گونه‌ش. «تو به مامان اعتماد داری درسته؟» دو بار سر تکون داد. «خوبه. بعداً همه چی رو برات توضیح میدم عزیزم ولی الان باید بریم هر چی می‌تونی از اتاقت بردار و بیا تو پذیرایی فقط زیاد وقت نگیر.» همین کافی بود تا لئو بدو بدو بره تو اتاقش، احتمالاً دنبال اسباب بازی‌هاش در حالی که من به پر کردن کیف با وسایل ضروری ادامه می‌دادم.

چند لحظه بعد لئو با یه کیف پر از اسباب بازی برگشت، آماده که شدیم بازوشو گرفتم و زدیم تو دل جنگل این یه میانبر به ایستگاه قطار بود. اما زیاد دور نشده بودیم که صدای شکستن یه شاخه باعث شد سر جام میخکوب بشم. بوی آشنای دشمنم به مشامم رسید. بلک وود. پیدام کردن. غریزی اطراف رو گشتم و یه درخت افتاده نزدیکم پیدا کردم، یه جای عالی برای لئو که قایم بشه تا من با شیفترها بجنگم. به لئو دستور دادم: «برو اونجا قایم شو، لئو.» «نه. من تو رو تنها نمی‌ذارم، مامان.» شجاعتش رو تحسین کردم، اما لئو هیچ نشونه‌ای از گرگ بودن نشون نداده بود. الان، اون بیشتر انسان بود تا یه گرگنما. به عبارت دیگه، بی‌دفاع بود. با صدای آروم و بلند گفتم: «لئو، برو! الان!» و اون رو وادار کردم که پشت درخت افتاده پناه بگیره.

درست وقتی که قایم شد، حس کردم یکی داره به سمتم حمله می‌کنه. قبل از اینکه بتونم برگردم تا حمله رو دفع کنم، یه ضربه به صورتم من رو پرت کرد و محکم به یه درخت کوبید. از شدت ضربه از درد ناله کردم، و وقتی طعم تلخ و فلزی دهنم رو پر کرد، فهمیدم که دارم خونریزی می‌کنم. صدای پاها نزدیکتر شد، که نشون می‌داد اونا نزدیکتر از چیزی بودن که فکر می‌کردم. به سختی تونستم سر پا وایسم. کمرم از شدت کوبیده شدن به درخت درد می‌کرد، و مطمئن بودم چیزی شکسته. خوب می‌شد، مثل همیشه، اما اول، باید از شر این عوضی‌ها خالص می‌شدم. گوشم رو به زمین گذاشتم، با دقت گوش دادم تا تعداد قدم‌هایی که به سمتم میومدن رو بشمارم. دو تا شنیدم، بعد چهار تا، بعد شش تا. سه تا شیفتر بلک وود دنبالم بودن …

رمان جفت فراری آلفا
نویسنده : جنیفر ایو
ژانر : فانتزی، عاشقانه، گرگینه‌ای، بزرگسال
ملیت : خارجی
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 632

دانلود رایگان رمان جفت فراری آلفا اثر جنیفر ایو

دانلود رمان جفت فراری آلفا 3.79 مگابایت فرمت PDF
برای دانلود این رمان باید عضو سایت رمان استور باشید

پس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد

عضویت در سایت ورود به سایت

نظرات بسته شده اند