دانلود رمان طراحی به رنگ خون از الناز دادخواه با لینک مستقیم
رمان طراحی به رنگ خون نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: جنایی، ترسناک
نویسنده رمان: الناز دادخواه
تعداد صفحات: 238
خلاصه رمان: گاه گناهی ناکرده، تاوانی دگرساز به بار مینشاند؛ تاوان حضور در مکانی نابجا، دیدنی نادیدنی و گفتنی ناگفتنی. و من، خویشتن خویش، بیگناه در کانون نخستین خطایی نابخشودنی ایستادهام. خطایی که مرا در دریایی از هراسها و تردیدها فرو میبرد و گریزی از آن متصور نیست. سایهای سیاه که همنشین قدمهایم شده، در هر ثانیه و هر لحظه، در هر کجا تعقیبام میکند، تا مبادا نفسِ واحدی از سایه شومش از من جدا افتد. در تنهایی روزهایم، سایهای تاریک بر دیوار هستیام نگاری میافکند، نگاری بیمانند به رنگ مرگ؛ نقشی به رنگ خون …
قسمتی از متن رمان طراحی به رنگ خون
نیمههای شب بود که گوشیم زنگ زد. صدای نولان که تو گوشی پیچید تازه عصبانیتم فوران کرد. -هیچ معلومه کدوم گوری بودی؟ میدونی چقدر منتظر موندم؟ نمیتونستی حتی یه زنگ بزنی؟ پس اون موبایل کوفتی به چه دردی میخوره؟ -من واقعا متاسفم باور کن یه ماموریت خیلی یهویی پیش اومد حتی نتونستم بهت زنگ بزنم خواهش میکنم منو ببخش قول میدم جبران کنم. -نیازی به جبران تو ندارم. گوشی رو قطع کردم عصبی بودم خیلی عصبی. اونقدری که هیچ بهونه و توجیح منطقی نمیتونست قانعم کنه. دلم میخواست باهاش قهر کنم تا بدونه اینجوری با این شرایط نمیشه زندگی کرد. اگه واقعا میخواد این رابطه ادامه پیدا کنه باید تغییر میکرد باید شرایط کاریشو زندگیشو تغییر میداد. تقریبا نزدیکای صبح بود که
چشمهام گرم خواب شد. نمیدونم ساعت چند بود که با صدای زنگ از خواب پریدم. دستی تو موهای بهم ریختم کشیدم و به سمت در رفتم. تنها چیزی که پشت در مشخص بود یه دسته گل خیلی بزرگ از گلای رز بود. دستامو رو هم گذاشتم و با اخم به مردی چشم دوختم که از گوشه گلها با حالتی عذرخواهانهای به من چشم دوخته بود. -اینجا چیکار میکنی نولان؟ -اومدم عذر خواهی کنم میدونم کارم اشتباه بود. میدونم باید به زندگی و شغلم سرو سامون بدم ولی اینو قبول کن که ماموریتها دست من نیست. وقتی زندگی یه سری آدم به خطر میوفته من نمیتونم بشینم خونه و پا رو پا بذارم و تلویزیون ببینم. من مجبورم. از روزی که این شغلو انتخاب کردم همه اینا رو قبول کردم. تو هم منو با این شرایط قبول کردی رز.
انتظار نداشته باش بتونم از شغلم کنار بکشم. آهی کشیدم و در حالیکه با دست اشاره میکردم بیاد تو گفتم: من همه اینارو میدونم ولی انتظار دارم تو چنین موقعیتهایی حداقل یه دقیقه وقت بذاری و با من تماس بگیری. میدونی چقدر دیشب منتظر موندم؟ میدونی چقدر نگران شدم؟ دستاشو دورم حلقه کرد و در حالیکه چونشو رو شونم میذاشت کنار گوشم گفت: میدونم و بابتش معذرت میخوام. قول دادم واست جبران کنم رز. این دسته گل رو یه معذرت خواهی در نظر بگیر و فکر میکنم دوست داشته باشی اون جعبهای که وسطش هست رو از نزدیک ببینی. توجهم به جعبه کوچیک مخمل زرشکی بین گلهای رز سرخ جلب شد. با کنجکاوی بازش کردم چشمهام با دیدن چیزی که داخلش بود گرد شد …
دانلود رایگان رمان طراحی به رنگ خون اثر الناز دادخواه
دانلود رمان طراحی به رنگ خون 2.67 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت