ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان دریاب مرا که شکسته‌ام از اقلیما با لینک مستقیم

رمان دریاب مرا که شکسته‌ام نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه

نویسنده رمان: اقلیما

تعداد صفحات: 378

خلاصه رمان: همه که سرور را می‌شناسند، می‌دانند او فقط برای پول با سیاوش ازدواج کرد؛ مردی سی سال بزرگتر از خودش. اما حالا، با وجود ثروت و مکنت، سرور به همسرش خیانت کرده است. با مرگ ناگهانی سیاوش و بازگشت اتابک، پسر خوانده‌اش، سرور مجبور می‌شود تا با حقیقت کارهایش روبرو شود. در این میان، رازی بزرگ وجود دارد… رازی که ثابت می‌کند هیچ‌کس واقعاً آن کسی که نشان می‌دهد نیست …

قسمتی از متن رمان دریاب مرا که شکسته‌ام

دقایقی بعد از رفتن سپهر، اتابک پیدایش شد. سمت دیگر بیتا نشست و دستش را برای بیتا باز کرد. بیتا سریع دست سرور را رها کرد و در آغوش اتابک خزید. خانم بزرگ برای این که توجه‌ها را جلب کند، حتی به خودش زحمت نداد که از هنجره‌اش کار بکشد، تنها عصایش را بر زمین کوباند. هنگامی که چشم‌های زوم شده روی خودش را دید، با رضایت از اتابک پرسید: عروس میگه وصیت نامه رو چهلم می‌خونن، تو تا کی ایرانی؟ اتابک لبخندی به چهره خواب آلود بیتا زد. -تا چهلم باشم احتمالا. خانم بزرگ سر تکان داد. رو به سرور کرد و بی‌تعارف گفت: اون خدابی امرز احتمالا هرچی داشته رو زده به اسم بچه‌هاش، به جز یک هشتمی که حق رسمی تو به عنوان همسر دوم متوفیست. بعد از اون برنامه‌ات چیه عروس؟

سرور متعحب چشم درشت کرد. مردمک‌هایش گستاخانه به سمت اتابک چرخیدند. انتظار داشت او را مشتاق ادامه بحث ببیند اما او تنها در سکوت، تماشاچی بود. مانند همیشه خان دایی سینه‌اش را سپر کرد: این چه حرفیه می‌زنی خواهر من؟ خدا بیامرز شوهرش بوده سرور الان از هممون ناراحت‌تره. نیشخند سرور نامحسوس بود. او ناراحت بود؟ او همان لحظه که دکتر اعلام کرد سیاوش سکته‌ی قلبی کرده است، سوری در سر برپا کرد. اتابک گوشی‌اش را روی زانو گذاشت، آرنجش را به دسته‌ی مبل تکیه داد و گفت: وقتی شوهرش سه برابرش سن داشته، حتما فکر این روزهاش رو هم کرده دیگه. مردمک چشمان سرور روی او نشست، چشم‌هایش خشک شده روی او مانده بود.

آنقدر خیره او را نگریست که نیش اشک در چشمانش هویدا شد و بعد اولین قطره بر گونه‌اش سرازیر گشت. اتابک کمی ابروهایش را بهم نزدیک کرد. هدفش از گفتن این حرف، صرفا دیدن عکس‌ العمل سرور بود و انتظار گریه‌ی او را نداشت. قطرات اشک پی در پی بر گونه‌ی سرور جاری می‌شد. سعی کرد صدایش رسا و استوار باشد: برخلاف چیزی که همتون فکر می‌کنید، من عاشق سیاوش بودم! اصلا حتی یه روز هم به این که بره فکر نکردم. حالا که رفته نمی… نمی‌دون… هقی که زد رشته ی کلامش را از هم گسیخت. ببخشیدی گفت و از جایش بلند شد. بی‌آنکه منتظر پاسخی از جانب حضار بماند، به سمت پله‌ها قدم برداشت. صدای سرزنش بیتا و خان دایی همزمان بلند شد. -این چه حرفیه پسر؟ -اتا مامانمو ناراحت کردی!

سرور پله‌ها را دوتا یکی پیمود. هنگامی که به راهرو رسید، کمر خم شده‌اش را صاف کرد. رد اشک هنوز هم بر گونه‌اش مانده بود و قلقلکش می‌داد. صدای قدم‌هایی که چند ثانیه پس از ترک سالن تا به الان دنبالش می‌کرد، نشان می‌داد که عتاب بیتا و خان دایی کار خودش را کرده. چرخید و به اتابکی که پشت سرش بود نگاه کرد. اتابک خیره به چشم‌های مشکی او گفت: خان دایی گفت باید معذرت بخوام. سرور گستاخانه و با غرور سرش را بالا گرفت و به انتظار معذرت خواهی نشست. -اما بیا باهم صادق باشیم، تو به معذرت لازم نداری، به تحسین نیاز داری! سرور همزمان با اتابکی که او را دور زد و شانه‌اش را به دیوار تکیه زد، چرخید تا به چهره‌ی او اشراف داشته باشد. -تحسین؟ اتابک به رد اشک روی گونه‌ی او اشاره کرد و با اطمینان تکرار کرد: تحسین …

رمان دریاب مرا که شکسته‌ام
نویسنده : اقلیما
ژانر : عاشقانه
ملیت : ایرانی
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 378

دانلود رایگان رمان دریاب مرا که شکسته‌ام اثر اقلیما

دانلود رمان دریاب مرا که شکسته‌ام 6.86 مگابایت فرمت PDF
برای دانلود این رمان باید عضو سایت رمان استور باشید

پس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد

عضویت در سایت ورود به سایت

نظرات بسته شده اند