ورود به کانال تلگرام عضویت
تمامی فعالیت های رمان استور جهت نشر آثار فرهنگی مجاز، زیر نظر ساماندهی اداره ارشاد اسلامی کشور و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد

دانلود رمان روژیار از سارا با لینک مستقیم

رمان روژیار نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی، رئال

نویسنده رمان: سارا

تعداد صفحات: 785

رمان روژیار

خلاصه رمان: رمان «روژیار» روایتگر سرگذشت دختری به نام دلاست؛ دختری که ده سال در تنهایی زندگی کرده و از سوی خانواده‌اش طرد شده است. در این میان، مردی وارد زندگی او می‌شود که ناخواسته ریشه در همان گذشته‌ی فراموش‌شده دارد، بی‌آنکه هیچکدام از آن‌ها از حقیقت ماجرا باخبر باشند…

توجه: رمان «روژیار» شامل بخش‌هایی است که ممکن است برای تمامی گروه‌های سنی مناسب نباشد.

قسمتی از متن رمان روژیار

چندتا مغازه جلوتر بود اولین مغازه به شومیز بنفش داشت که حالت کراپ داشت دو تا حلقه استین داشت که یکیش روی بازو میخوود یکی روی سرشونه خیلی ازش خوشم اومد رفتم داخل و خریدمش اینم میتونه جایزه ی من به خودم باشه این مدت خیلی کار کرده بودم خیلی به خودم فشار آوردم تا بتونم همه چیو تو بهترین حالتش نگه دارم. برگشتم سمت ماشین و رفتم خونه تا آخر هفته تلماهر روز به لیست مینوشت و میگفت این چیزا رو بخریم آماده کنیم. چند مدل فینگر فود و دو مدل غذا و انواع خوراکی از شرکت با هم زدیم بیرون رفتیم توپارکینگ سوار شدیم و تلما گفت بریم خرید کنیم باهم بریم خونت شروع کنیم هم بریم خونت شروع کنیم درستشون کنیم. باشه ساعت چند میان؟ ۹-۸ حدودا. +خوبه. سریع رفتیم فروشگاه و هرچی لازم بود خریدیم رفتیم خونه

و دست بکار شدیم من مغازه درست کردم و تلما فینگرفودا رو حاضر کرد. به میز مزه حاضر کردیم و وقتی کارا تموم شد و به ساعت نگاه کردیم فقط بساعت وقت داشتیم. تلما سریع رفت دوش بگیره منم همه جارو دستمال کشیدم و باوسواس خاصی همه چیزو چک کردم. نمیدونم چرا انقدر هیجان داشتم!! دلم میخواست همه چیز به بهترین نحو باشه… چیزی کم نباشه و مشکلی پیش نیاد. تاتلما اومد بیرون من رفتم سریع به دوش گرفتم و تا من پیام بیرون تلما تقریبا حاضر بود موهامو خشک کردم تلما اومد داخل اتاق و گفت بچها نزدیکن اسم این ساختمونه چی بود؟ +سهند اسمش سهنده ۲ هست هیچ لباسی حاضر نکرده بودم سریع رفتم سراغ کمدم اولین چیزی که به چشمم خوود همون شومیز کرابی بود که چند روز پیش خریدم برداشتم و بایه شلوار سورمه ای سیر ستش کردم خیلی بهش میومد.

موهامو بالای سرم بستم پیرسینگ نافم تو این لباس خیلی به چشم میومد و خودمم خیلی خوشم میومد. به رژ و ریمل زدم و صدای زنگ پیچید تو خونه تلما درو باز کرد و من از اتاق اومدم بیرون. تا من رسیدم پیش تلما پسرا اومدن داخل اما فقط دوقلوها بودن. باهم احوال پرسی کردیم، و تلما گفت پس بقیه کجان؟ شاهان روی اولین کاناپه نشست و گفت تو ترافیکن باهم میانه هممون دورهم نشستیم و کم کم گرم صحبت شدیم تلما مدام به ساعت نگاه میکرد و بیقرار بود. پامو روی پام انداختم و گفتم انقدر نگرانی خب یه زنگ بهش بزن. نه نمیخوام مزاحم بشم. وا دوست پسرته چرا بایه زنگ باید مزاحمش بشی؟ می کردم رنگ تلما پرید انگار هول شد و استرس گرفته بود. به محض تموم شدن حرفم کیان به سرفه افتاد شاهان زد تو کمرش و گفت دوست پسرکی؟ کیو میگی؟

تا خواستم جواب بدم صدای زنگ پیچید تو خونه زودتر از تلما بلند شدم ور رفتم سمت در دیگه صداشونو نشنیدم که چی درو باز کردم. گفتن آریا و نیکسام هردو توقاب در ایستاده بودن آریا به ست شیری کرمی پوشیده بود که حسابی با موها و چشمای روشنش همخونی داشت. نیکسام اما یه هودی و شلوار مشکی پوشیده بود تواین حالت کاملا مخالف هم بودن درو کامل باز کردم و گفتم سلام خیلی خوش اومدین. آریا زودتر اومد جلو باهم دست دادیم و رفت سمت بچها نیکسام با مکث اومد جلو باهم دست دادیم دستمو تو دستش نگه داشت و گفت چرا شمارتو…. تلما رسید کنارمون و حرفش نصفه و نیمه باقی موند. درو بستم و رفتم تواشپزخونه نوشیدنی هایی که آماده کرده بودیم رو از یخچال برداشتم و رفتم پیش بچها. یکم حرفای عادی زدیم از کار و اینجور جو. آریا رو به من گفت توتنها زندگی میکنی؟ +آره.

رمان روژیار
نویسنده : سارا
ژانر : عاشقانه، اجتماعی، رئال
ملیت : ایرانی
ویراستار : رمان استور
تعداد صفحه : 785

دانلود رایگان رمان روژیار اثر سارا

دانلود رمان روژیار 6.05 مگابایت فرمت PDF
برای دانلود این رمان باید عضو سایت رمان استور باشید

پس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد

عضویت در سایت ورود به سایت

نظرات بسته شده اند