دانلود رمان عشق خاموش به قلم مریم روح پرور با لینک مستقیم
رمان عشق خاموش نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان:عاشقانه
نویسنده رمان: مریم روح پرور
تعداد صفحات: 2251
خلاصه رمان: دنیا، دنیای ما آدم ها پر شده از قضاوت، قضاوت هایی که همه را به اشتباه می اندازد و چه ساده دل می شکنند…سعی می کنیم آدمی منطقی باشیم اما… تلاش بی فایده هست ما آدم ها منطقمان در گوش هایمان و چشمانمان است نه عقلمان…
قسمتی از متن رمان عشق خاموش
مانلی خواست چشم ببندد که ساره گفت : مانلی میخوای فردا بریم برات خرید کنم ؟ مانلی با تعجب نگاه ساره کرد و حسام از آینه نگاه مانلی متعجب کرد ، ساره بی خود خندید و گفت : خب دوست دارم برات خرید کنم اصلا بیا واسه خانوادتم خرید کن ابروهای مانلی بالا رفت و ساره گفت : هوم میای عزیزم ؟ مائنلی در دلش گفت : به من گفت عزیزم ؟ یعنی ؟ یکدفعه حسام گفت : ساره گفت : نه اصلا امشب نخوردم و باز نگاه مانلی کرد و گفت : میای عزیزم حسام مشکوک نگاهش کرد
که مانلی گفت : نه ممنون خودم بعد با خانوادم میرم -عزیزم تعارف نکن باز چی شده ؟! ساره با ترس به حسام گفت: هیچی فقط … فقط گفتم بهش لطف کنم . حسام نیش خند زد و مانلی گفت : -ممنون از لطفتون اما لازم نیست خودم سر ماه حقوق بگیرم خرید می کنم ساره کلافه نگاه رو به رویش کرد و مانلی نگاه حسام که از آینه نگاهش می کرد اما از طرز نگاهش که انگار می خواست بفهمد چه خبر است ترسید و سریع نگاه دزدید .
چشم بست سر تکیه داد به صندلی ویادش آمد به آن بالکن و مرد که یکدفعه از آسمان نازل شد روی سرش و آن مرد چه وقیح بود که دستور داد مانلی برود برایش لباس از اتاقی که آدرس داد بیاورد .ساره نگاه مانلی که چشم بسته بود کرد و گفت : اصلا حسام خدمتکار لازم نداریم بهتر نیست مانلی بره ؟ مانلی در دلش نیش خند زد اما گوش هایش تیز شد که ببیند حسام چه می گوید ، مانلی شیشه را پایین کشید و گفت : تو اون کوفتی که فلفل میکردی چی بوده به ریز داری حرفای صد من یه غاز میزنی ؟!
دانلود رایگان رمان عشق خاموش اثر مریم روح پرور
دانلود رمان عشق خاموش 13.46 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت