دانلود رمان بزن بهادر به قلم فاطمه سلیمانی با لینک مستقیم

رمان بزن بهادر نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: فاطمه سلیمانی
تعداد صفحات: 1036

خلاصه داستان: بزن بهادر به معنای شجاع و دلیر است. گفته بودند دزد شبگیر جنون… در خیال واهی تصمیم‌ها می‌نشیند. آنقدر دلبر و دلربا که خدا می‌داند. نمی‌دانم کجا و چه‌طور، فقط این را می‌دانم در جاده‌ی تنهایی دزد شبگیر جنون من تو بودی! جنونی که با تو لذت داشت. حرف دلت را در پس نگاهت خواندم و هر بار دورتر از تو، پا به جاده‌های متروکه گذاشتم… تو دم از عشق زدی و من، آنقدر سرم گرم شد که نفهمیدم گاهی عشق… حرف حساب بر کله‌اش فرو نمی‌رود! راستی، عشق مگر کله هم دارد؟! جوابش شاید بی‌منطق‌ترین جواب عالم باشد! عشق اصلا، منطق ندارد…

قسمتی از متن رمان بزن بهادر

چشمانش با لیوان بزرگی که پر از چای است، برخورد می کند. نسیم است دیگر! خوب می داند که مولود عاشق چه چیزهایی است! کمتر از چهار سال است که رفیق اند اما انگار بیش از چهل سال است که یکدیگر را می شناسند. نفسی می گیرد و با شدت فوتش می کند. دختره ی بی تربیت! حالا باید جواب محبی را چه بدهد؟!

نسیم مقابلش می نشیند و با اخم های در هم از خود عکسی می گیرد تا به قول خودش استوری کند! چیزی که مولود زیاد از آن سر در نمی آورد.
– میگم نسی، چه کار کنم ها؟!
نسیم با خشم نگاهش می کند و دود از کله اش بیرون می زند.
– نسی و کوفت! نسی و درد بی درمون!
دستش را به نشانه ی برو بابا تکان می دهد و از جا بلند می شود و به سوی کمد سفید رنگی که کنار اتاقشان قرار دارد می رود.

رمان بزن بهادر

نویسنده : فاطمه سلیمانی

ژانر : عاشقانه، اجتماعی

ملیت : ایرانی

ویراستار : رمان استور

تعداد صفحه : نامشخص