دانلود رمان غمزه های کشنده ی رنگ ها دقایقی قبل از مرگ به قلم گلناز فرخ نیا با لینک مستقیم
رمان غمزه های کشنده ی رنگ ها دقایقی قبل از مرگ نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: گلناز فرخ نیا
تعداد صفحات: 1465
خلاصه رمان: من سفید بودم، یک سفیدِ محضِ خالص که چشمم مانده بود به دنبالهی رنگین کمان… و فکر میکردم چه هیجانی دارد تجربهی ناب رنگهای تند و زنده…اما تو سیاه قلم وجودت را چنان عمیق بر صفحهی جانم حک کردی، که دیگر جادوی هیچ رنگی در من اثر نکرد. و من قاتل رنگها شدم، قاتلی که سخت عاشق و شیفتهی غمزهی کشندهی رنگ ها پیش از مرگشان میشد و این درد، درد کمی نبود…
قسمتی از متن رمان غمزه های کشنده ی رنگ ها دقایقی قبل از مرگ
نگاه درگیر یک دنیا احساسات متفاوت میشوم من آنقدری با خودم صادق هستم که بدانم بخش بزرگی از فکر و ذهنم آن شب در خانهی آن مرد مرموز جا مانده است اما اینکه او نام مرا بیاد بیاورد و به خاطر کمک به منی که فقط چند ساعت دیده قفل در مطب کیوان را بشکند و آنجا را بگردد و چیزی شخصی از او پیدا کند و دست ماهرخ بدهد تا برای من بیاورد خیلی عجیب و دور از باور بود.
ماهرخ رویم سنگینی میکند و این حال بینمان را اصلا دوست ندارم چرا که برای اولین بار حس میکنم یک جای کار می لنگد و او تمام ماجرا را برایم نگفته است و حسم می گوید در واقع اصل ماجرا را پنهان میکند. ماهرخ که انگار از سکوتم فهمید من باورش نکرده ام، با حرف بی ربطی دوباره سر صحبت را باز میکند. من فکر کنم نصف قضیه ی کیوان بهانه س! تو دلت واسه پسره رفته… مانده ام چه بگویم که اگر درصدی واقعا راست گفته باشد….
شرمنده اش نشوم دستی به جلد دفتر میکشم و زمزمه میکنم پسر جذابی بود! آن و قید دردِ دلی که تا نوک زبانم آمده بود را میزنم و نمی گویم مرد جذابی که درباره اش صحبت می کنیم، اسلحه داشت. یا آنقدر مست بود و انتظار ورود ناگهانی مرا به خانه اش نداشت که وقتی چرخید اسلحه را پشت کمرش دیدم و یا اینکه از قصد گذاشت ببینم تا حساب کار دستم بیاید. آره ولی هر چقدر هم که جذاب باشه، دزدها بی خیالش شو…
ممکن است این رمان در حال ویراستاری باشد یا به دستور مراجع قضایی یا درخواست نویسنده حذف شده باشد.