دانلود رمان ویرانگر به قلم سمیرا پروانه با لینک مستقیم
رمان ویرانگر نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی، روانشناسی
نویسنده رمان: سمیرا پروانه
تعداد صفحات: 693
خلاصه رمان: اسرا دختری مذهبی و دانشجو بود، ساده و سرشار از آرزوهای عاشقانه. همیشه در خیال خودش مرد رویاهایش را همان شاهزادهای تصور میکرد که سوار بر اسب سفید میآید. اما زندگی روی دیگری نشانش داد؛ شبی تابستانی، یک افسر پلیس عجیب به طور ناگهانی وارد اتاق او شد و سرنوشتش را با خشونتی تلخ تغییر داد. از آن شب، اسرا با تن زخمی و روحی آزرده ماند و حاضر به پذیرفتن پیشنهاد ازدواج آن مرد نشد. اما سرنوشت بیرحم باز هم مسیر دیگری برایش رقم زد… او حافظهاش را از دست داد و وقتی در بیمارستان چشمانش را گشود، مردی جذاب را دید که خودش را نامزد اسرا معرفی میکرد …
قسمتی از متن رمان ویرانگر
آخ نگو…والا به این ھمه استرسش نمی ارزه…باورت میشه چندبار به سرم زد زنگ بزنم کنسلش کنم… چشمانش درشت شد و نیشگون ریزی از بازویم گرفت. بیخود. تو این بی شوھری ھمچین سوژه ی توپی گیرت اومده میخوای پرش بدی؟ با درماندگی به فضای سبز دانشگاه نگاه کردم و ھمانطور که پله ھا را ھمراه ھم پایین میرفتیم گفتم: قرار شد از تجربیات اولین قرارت با سعید برام بگی…بگو الان.
سعید شوھر نسیم بود. یک سالی از ازدواجشان میگذشت. نسیم به عادت ھمیشگی اش دستش را دور بازوی من حلقه کرد و ھمانطور که روی قسمت سنگ فرش شده ی دانشگاه قدم میزدیم قیافه ی فیلسوفانه ای به خود گرفت و شروع به حرف کرد: اولین چیز اینه که رو خودت کنترل داشته باش …استرس یه چیز طبیعیه اما باید مھارش کرد. وحشی بازی ممنوع. اسرا محافظھ کار باش. خانومانه رفتار کن. نری پسررو فراریش بدی!
چپ چپ نگاھش کردم. خودم میدونم اینارو…یه چیز بگو به دردم بخوره…مثلا چطوری میشه یه مردو شناخت؟ کمی فکر کرد و سپس به حرف آمد: تو یه روز که نمیتونی طرفو بشناسی…مثلا من ھر روزی که میگذره یھ چیزایی از سعید کشف میکنم که عمرا روزای اول متوجه میشدم… آره خب …ولی شرایط ما یه جوری پیش رفت و ھمه چیز سرعت گرفت که فرصت نکردیم بیشتر ھمو بشناسیم…چی میشد مثلا من حافظمو از دست میدادم…
دانلود رایگان رمان ویرانگر اثر سمیرا پروانه
دانلود رمان ویرانگر 1.85 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت