دانلود رمان هذیون به قلم فاطمه_ساد با لینک مستقیم
رمان هذیون نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: فاطمه_ساد
تعداد صفحات: 1290
خلاصه رمان: آرنجم رو به زمین تکیه دادم و به سختی نیم خیز شدم تا بتونم بشینم. یقهام رو تو مشتم گرفتم و در حالی که نفس نفس میزدم؛ سرم به دیوار تکیه دادم. ساق دستم درد میکرد و رد ناخون، قرمز و خط خطیاش کرده بود و با هر حرکتی که به دستم میدادم چنان دردی تو مچم میپیچید که ناخودآگاه ریتم نفسهام تند میشد اما با این همه دردش در برابر درد قلبم هیچ چیز نبود.
قسمتی از متن رمان هذیون
ارغوان سرش رو چرخوند سمت کیارش و من فهمیدم که با نگاهشون داشتند باهم حرف میزدند. اینبار نوبت من بود که پوزخند بزنم کیارش اومد و روی مبل نشست و ارغوان ازش پرسید دستت که اسیب ندید؟ و کیارش با تكون دادن سرش رد کرد پام رو روی زمین کشیدم و با پاشنه پام ضرب گرفتم که به حرف اومدن دوباره ارغوان باعث شد از حرکت دادن پام دست بردارم…
کوشان حرف کیارش حرف من هم هست. پناه رو طلاق بده و بذار برگرده ایران چشمهام رو این دفعه برای ارغوانی که با جبهه ای که انتخاب کرد واقعا شگفت زده ام کرد؛ گرد کردم
تیم ارغوان تو چرا؟ تو که پناه دختر خوبت بود چرا رفتی تو
این؟! این نه کوشان بابا نمیگی بهش اسمش رو بیار ولی توهین نکن! خم شدم و از توی جعبه دستمال کاغذی روی میز عسلی کنارم یک برگ بیرون کشیدم و تو دست خونی ام مشتش کردم.
توهین رو شما دارید میکنید. به من با راه رفتن روی مغزم برای طلاق دادن زنم. ارغوان بی توجه به حرفم پی صحبت قبلی اش رو گرفت و گفت: کوشان من پناه رو دوست دارم اما پسر خودم رو بیشتر دوست دارم. مثل خودش، اول حرفم اسمش رو آوردم و گفتم؛ ارغوان تو به پناه قول دادی میشی مادرش اما الان من فقط پسرتم و اون شده فقط پناه؟ بلند شد و به سمتم اومد و روی مبل کناری ام نشست. کوشان تو نمیتونی پناه رو پیش خودت نگه داری دستش رو روی بازوم گذاشت.
دانلود رایگان رمان هذیون اثر فاطمه_ساد
دانلود رمان هذیون 5.17 مگابایت فرمت PDFپس از عضویت دسترسی شما به دانلود همه رمان ها آزاد خواهد شد
عضویت در سایت ورود به سایت