دانلود رمان پرونده ناتمام به قلم الهه محمدی با لینک مستقیم

رمان پرونده ناتمام نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، پلیسی، معمایی 
نویسنده رمان: الهه محمدی 
تعداد صفحات: 1890

خلاصه رمان: گرشا؛ سرگرد کارکُشته ایه که ۵ سال پیش همسرش الیسا، اونو برای پیشرفت در ورزش و کسب مدال قهرمانی، ترک کرده و به آمریکا رفته.. ولی عشقشون بهم، باعث شده همچنان بهم متعهد باشن و حرفی از طلاق نزنن.. حالا بعد از ۵ سال، گرشا برای کشف باند قاچاق دارو، بعنوان سرمایه دار وارد هلدینگ شرکت های دارویی شده.. در صورتی که خودش برای درمان خواهرزاده اش محتاج داروست.. همین احتیاج باعث میشه گرشا به الیسا زنگ بزنه و ………..

قسمتی از متن رمان پرونده ناتمام 

دستش را سمت گرشا گرفت و با گفتن یک، دو، سه بشکنی زد. دامون نیز گوشی اش را روی شانه تنظیم کرد. به بهانه ی نواختن سازها از دو برادر و مهمانان سالن حسابی تصویر گرفت یادگاری قشنگی میشدا کافی بود آن فیلم به روئیت مادرش و ایران برسد خندهای از تصور صورت آنها بر لبش نشست سمانه هم دور از چشم یاشار لبخندی بر لب نشاند و کنار الیسا نشست. حسابی بشقابش را از میوه پُر کرد و سمت بشقاب گرشا رفت. زن بسیار مهربان و مهمان نوازی بود به برداشتن میوه توسط مهمان اکتفا نمیکرد.

و عادت داشت ظرف هایشان را کله کود کند بعد از آن هم سراغ چای تازه دمش رفت سینی را روی میز گذاشت و دانه دانه چای ها را مقابل مهمانانش گذاشت گرشا و یاشار و دامون همچنان مشغول بودند و سلنا مثل پروانه دور سالن میچرخید. دست از نواختن که کشیدند همگی کف زدند. سلنا بالا و پایین پرید و گفت: دوباره بزنید دوباره دوباره… دامون گوشی اش را توی جیب انداخت و نشست. مزه ش همون یه باره. سمانه دخالت کرد تا سلنا کوتاه بیاید.

بزار عموجان و بابایی چای شونو بخورن دوباره میزنن. مامان
سلنا دوید و خودش را به پای گرشا چسباند. باشه عمو؟ نريا.
گرشا چایش را همراه سلنا بلند کرد. کودک را روی پای خود نشاند و سر تکان داد سمانه تعارفی به الیسا کرد. سری تکان داد اما لب به چیزی نزد پاهایش را روی هما انداخت و به سلنا نگاه کرد: اگه با عموت و بابات می اومدید تبریز همراه آدا قشنگتر برات میزدن. بابا گفته عید میریم.

رمان پرونده ناتمام

نویسنده : الهه محمدی

ژانر : عاشقانه، معمایی، پلیسی

ملیت : ایرانی

ویراستار : رمان استور

تعداد صفحه : 1890