دانلود رمان رخساره به قلم هانی زند با لینک مستقیم

رمان رخساره نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: هانی زند
تعداد صفحات: 1700

خلاصه رمان: نگاهش را با لبخند از جایگاه عروس و داماد گرفت و دکمهٔ کت خوش‌دوخت و اسپرتش را بست. با دقت اطراف را از نظر گذراند. همه‌چیز مرتب بود. به‌قاعده و طبق اصول. بیخود نبود تک‌تک تاریخ‌های چند‌ماه آینده‌اش هم برای مراسم عروسی رزرو شده بود. حالا تالار پذیرایی‌اش حسابی اسم و رسم در کرده بود. تذکری به یکی از پیشخدمت‌ ها داد و جلوتر رفت. امشب مراسم خاصی بود. برای عروسی خواهر دوست قدیمی‌اش حسابی سنگ تمام گذاشته بود. همه چیز باید به نحو احسن انجام می‌شد.

قسمتی از متن رمان رخساره 

برای ثانیه ای چشمش به سفیدی پاهایش خورد. مگر قرار نبود ناموس توسلی ها عروس خودش باشد؟ مگر قولش را از خودش نگرفته بود. مگر نباید این لباس را برای خودش می پوشید و خودش هم با هزار بار لبخند نگاهش میکرد؟  رخساره توسلی اینجا چه میکرد؟ این طور حقیر و تپیده به خاک؟ و صدای گریه ساره روی اعصابش خط میکشید.  چاوش غلط کردم. با تمام حرص و زور پارچه دامن را پایین کشید.

این بار دیگر سرش کلاه نرفته بود. روی تن سارۀ گریان خیمه زد و با آرامش لب زد: من هنوز اون قدر بی شرف نشدم که دستم به زور و حرص بشینه به تن زنی که اول و آخرش مال خودمه ساره! دخترک را گریه مجال نداد. چاوش کلافه شد. زر زر نکن خوب گوش بده به من شنیدی چی گفتم؟ اول و آخرش مال خودمی دختر واسه این چیزا وقت هست تهشم خودت میآی با پای خودت… من مثل تو دروغگو نیستم…

شرفمو میذارم گرو بچه جون فقط این کارو کردم که از زبون خودت بشنوم که مال هیچ خر دیگه ای به غیر من نیستی! فهمیدی؟ اما عادت به شنیدن نه نداشت. اصلاً به خاطر همین بود که وقتی به او گفته بود دخترک سفید پوش را بی سر و صدا از در پشتی خارج کند و به زیر زمین بکشاند حتی علتش را نپرسیده بود. تنها بی چون و چرا گفته بود چشم و تا انتهایش را همان طور که چاوش خواسته بود انجام داده بود دختری که چی…؟ چاوش همیشه آرام و منطقی عصبی به نظر میرسید.

رمان رخساره

نویسنده : هانی زند

ژانر : عاشقانه

ملیت : ایرانی

ویراستار : رمان استور

تعداد صفحه : 1700